بسم الله الرحمن الرحیم بنام خداوند بخشنده مهربان با درود فراوان به رهبر انقلاب این پسر جماران این بت شکن زمان این قلب تپنده مستضعفان این خاطرات را هنگامی مینویسم آماده جنگ با کافرین بودیم نزدیک حمله شروع شود سلام گرم از پدر مهربان و مادر عزیزم و برادران یک بیک سلام میرسانم سلام گرم از فرزندان عزیزم فرشید و امیر ومهناز میرسانم امیدوارم که حالتان خوب باشد و باری پدر و مادر م و برادران اگر چنانچه به خدمتتان نرسیدم باید مرا به بزرگی خود تان ببخشد و باری مادر جان اگر از ما سهل انگاریی میدید خلاصه به بزرگی خودت میبخشی مادر جان مواظب بچه های ما باشید مادر جان به خدا زیاد دوست داشتم که شما را از نزدیک زیارت کنم ولی موفق نشدم بازهم در موضوع بچه ها تکرار میکنم مادر جان نگذارید اذیت شوند این یک خاطراتی است که در همین جا نوشتم و در ضمن دوتا گوسفند از منصور خان جمشیدی خریدم ۷۰۰ تومان به او داده ام و بقیه ۵۰۰ تومان دیگر پهلویم مانده است هرطور کرده اید این را به او بدهید باری یا فرزند عزیزم اگر خدا کمک کرد در این مرحله عملیات پیروزی بدست آوردیم و شهید نشدیم بحضورتان مشرف میشوم و با هم ساختمان را به جای آخر خود میبریم و امیدوارم به خدای متعال که یکدمی دیگر با هم جمع شویم و آن شور و هیجان که باید داشته باشیم بپا کنیم به امید پیروزی اسلام بر کفر جهانی منصور آقا بیگی