شهید روح الله شنبه ای

زندگی نامه

شهید روح‌اله شنبه‌ای متولد یکم فروردین ماه سال ۱۳۳۶ در ایلام بود که از سوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به جبهه‌های نبرد حق علیه باطل اعزام شد و در تاریخ بیستم شهریور ماه سال ۱۳۵۹ یعنی ده روز پیش از آغاز رسمی جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق علیه ایران اسلامی در منطقه «بهرام‌آباد» مهران بر اثر اصابت ترکش به درجه رفیع شهادت نایل آمد.

زاهدپور، یکی از همرزمان شهید درباره آخرین روز حیات شهید شنبه‌ای می‌گوید.

صبح روز بیستم شهریور ماه، در سپاه مهران به همراه روح‌الله بودم. نماز صبح را به جماعت خواندیم.

مشغول تلاوت قرآن شد و سپس اشک ریزان دست به دعا برداشت، بعد به سمت بهرام‌آباد رفتیم. در آنجا با دشمن تبادل آتش داشتیم. روح‌‎الله، گلوله‌های خمپاره ۱۲۰ میلی‌متری را که همراه داشت خرج گذاری کرد و طبق گراهای قبلی به گلوله باران بعثی‌ها جواب می‌داد .

عراق به شدت با تانک، توپ و خمپاره دهکده متروکه بهرام‌آباد و باغات و پاسگاه را زیر آتش بار خود داشت و هر بار قسمتی از ساختمان‌های که در آن پناه گرفته بودیم، تخریب می‌شد و ما جای خود را عوض می‌کردیم. تبادل آتش تا ظهر ادامه داشت، لحظه‌ای از شدت آتش کم شد و فرصتی شد تا رزمندگان در جویباری که آن نزدیکی بود، غسل شهادت انجام دهند.

روح‌الله هم غسل شهادت کرد و در کنار دیواری متصل به سنگر خمپاره، مشغول نوشتن مطالبی شد، ما فکر کردیم گراها را ثبت می‌کند، نماز ظهر و عصر را که خواندیم، آتش شدت پیدا کرد. غذا را ناتمام گذاشت و برگشت پای قبضه خمپاره و از من هم خواست تا برایش دیدبانی کنم. گلوله اول تصحیح، گلوله دوم، گلوله سوم به هدف خورد. داشت گلوله چهارم را آماده می‌کرد که توپ دشمن درست وسط سنگر خمپاره فرود آمد. کوهی از گرد و غبار و دود انفجار را پوشاند .

بر سرزنان خودمان را به سنگرش رساندیم، افتاده بود و سجده خون به جا می‌آورد، وقتی یادداشت‌هایش را پیدا کردیم، تازه فهمیدیم مشغول ثبت گرا نبوده است.

وصیت نامه

معنویت و خلوص خاصی در وصیت نامه این شهید به چشم می‌خورد.

بسم اله الرحمن الرحیم

بسم اله القاصم الجبارین

به خدا راهم را تشخیص داده‌ام و خدا را دیده‌ام و هدف و مقصد را شناخته‌ام و دشمن را نیز به عیان دیده‌ام، پس چرا بر این مرکب خوشبختی که آگاهی می‌باشد به سوی اله به پیش نتازم و قلب دشمنان حق و حقیقت را آماج گلوله‌هایم قرار ندهم و در این راه به شربت شهادت چون دیگر برادرانم نائل نگردم.