شهید روح الله شنبه ای

علی زاهد پور :
صبح روز بیستم شهریور ماه ،۱۱ روز قبل از شروع جنگ ،در سپاه مهران به همراه ایشان بودم .نماز صبح را به جماعت خواندیم .
مشغول تلاوت قرآن شد و سپس دعا کرد .به همراه دعاهای خالصانه و خاضعانه ،قطرات اشک از چشمهایش سرازیر شد .زمزمه دعا و مناجات و قرائت قرآن رزمندگان شنیدنی بود .
به سمت بهرام آباد رفتیم .شهید روح الله ،گلوله های خمپاره ۱۲۰ میلی متری را که همراه داشت خرج گذاری کرد و طبق گراهای قبلی به گلوله باران دشمن جواب می داد .
دشمن به شدت دهکده متروکه بهرام آباد و باغات و پاسگاه را زیر آتش بار خود داشت .با انواع سلاحها ،از جمله تانک ،توپ و خمپاره ،آنجا را می کوبید و هر بار قسمتی از ساختمان های که در آن پناه گرفته بودیم ،بر سرمان فرو ریخت و ما جای خود را عوض می کردیم .تبادل آتش تا ظهر ادامه داشت .لحظه ای از شدت آتش کاسته شد و فرصتی شد تا رزمندگان غسل شهادت را در جویبار آنجا انجام دهند .
شهید روح الله شنبه ای نیز غسل شهادت نمود و در کنار دیواری متصل به
سنگر خمپاره ،مشغول نوشتن مطالبی شد . ما فکر کردیم گراها را ثبت می کند .نماز ظهر و عصر را خواندیم .
آتش شدت پیدا کرد .غذا را نا تمام گذاشت و به پای خمپاره شتافت .
از من خواست دیدبانی کنم .گلوله اول تصحیح ،گلوله دوم ،گلوله سوم به هدف خورد .گلوله چهارم را آماده می کرد که نا گهان گلوله توپ دشمن درست وسط سنگر خمپاره فرود آمد .کوهی از گرد .و غبار و دود انفجار را پوشاند .
به سوی سنگرش شتافتیم .افتاده بود و سجده خون به جا می آورد .او را صدا زدیم ،ولی لبیکش را ندای ملکوتی شهادت قبلاَ گفته بود .